![]() |
مثل به زن فرعون در نقطه مقابل
قرآن به دنبال اين مثل،مثل ديگرى ذكر مىكند.همان طور كه يك همسر ناپاك به دليل همسرى با يك مرد پاك تبرئه نمىشود،يك همسر پاك هم به دليل همسرى با يك مرد ناپاك، ناپاك نمىشود. و ضرب الله مثلا للذين امنوا امرات فرعون و مثلى مىآورد از اهل ايمان(بنا بر تفسيرى)و براى اهل ايمان(بنا بر تفسير ديگرى).زن فرعون را مثل مىآورد... (3) حال او چه كرده است؟زن فرعون،يعنى ملكه زمان خود،و ملكه زمان خود قهرا يعنى مرفهترين زن زمان خود و داراى همه نوع وسايل و امكانات.اين زن از همه اين وسائل و از همه اين تعلقات مىگسلد و به عقيده و ايمان خدا مىپيوندد.حس مىكند كه موسى عليه السلام كه براى واژگون كردن اين بساطى كه خودش حد اكثر استفاده را از آن مىكند آمده،بر حق است.به دعوت موسى ايمان مىآورد و از تمام اين تعلقات مىگسلد.فرعون مىفهمد كه همسرش به دشمنش ايمان آورده است.او را به بدترين عقوبتها معاقب مىكند.فرعون گفت:او نبايد به طور عادى اعدام شود و به دار كشيده شود،بعضى گفتهاند دستور داد او را در جايى بنشانند و بعد سنگ بسيار بزرگى از بالا روى او پرت كنند تا در زير سنگ له شود و بعضى نوشتهاند دستور داد اين زن را با چهار ميخ به روى زمين كوبيدند.در قديم معمول بود كه با ريسمان به دار نمىكشيدند،تنه درختى انتخاب مىكردند،بعد در حالى كه فرد زنده بود ميخ آهنى به بدنش مىكوبيدند به طورى كه از بدنش وارد آن درخت مىشد و او را چهار ميخ مىكردند و خلاصه به درخت ميخكوب مىشد.بعد همين طور مىماند و مدتى خون از بدنش مىرفت تا وقتى كه مىمرد.فرعون دستور داد همسرش را بخوابانند و او را چهار ميخ كنند و بعد يك سنگ آسياب مانندى روى سينهاش بگذارند تا جان بدهد.
هيچ يك از اينها تاثيرى در وضع روحى اين زن نكرد.گفت:خدايا من را از فرعون و از خانه فرعون نجات بده،پروردگارا در نزد خودت در بهشت براى من خانهاى بساز كه هم به نعم ظاهرى منعم باشم و هم در جوار قرب تو به سر ببرم(اين جنبه معنوى قضيه است)، پروردگارا من از فرعون و از كردارهاى فرعون متنفرم،مرا از فرعون و كردارهاى فرعون و از اين مردم ستمكار نجات بده.
و ضرب الله مثلا للذين امنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة پروردگارا در جوار مكرمتخودت براى من خانهاى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و كردار پليد او نجات بخش،و مرا از اين زمره و گروه ستمكاران نجات بده.اين زن همسر فرعون است ولى كوچكترين گرد و غبارى از پليدى فرعون بر چهره نورانى او نمىنشيند.پس همان طور كه همسرى آدم خوب در يك زن بد اثر نمىگذارد،همسرى يك مرد بد هم روى زن خوب اثر نمىگذارد.
مثال به مريم عليها السلام
قرآن براى زن بد و شوهر خوب دو مثال آورده بود،براى زن خوب هم دو مثال مىآورد،منتها مثال دوم زنى است كه شوهر ندارد و آن مريم دختر عمران است: و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا (4) و مثل ديگر براى اهل ايمان مثل مريم دختر عمران است،همان كه دامن خود را پاك نگه داشت.اين كه دامن خود را پاك نگه داشت،در نظر ما مساله مهمى به حساب نمىآيد.اين از آن جهت است كه يهود تا نزديك به زمان ما همان طور كه با مسلمين دشمن بودند با مسيحيها هم دشمن بودند.اين قصه اسرائيل كه پيش آمد و كشور اسرائيل تشكيل شد،ميان پاپ و يهوديها آشتى داد.و چون يهود با مسيحيها دشمن بودند عيسى مسيح را متهم مىكردند كه العياذ بالله زنا زاده است و مريم العياذ بالله زن بد كارهاى بوده است.قرآن كه اين موضوع را بيان مىكند و اينهمه اصرار دارد،مىخواهد تو دهنى به يهوديها بزند.خدمتى كه قرآن به مسيح و مريم كرد،يعنى دفاع بحقى كه كرد،اگر مسيحيهاى دنيا همين يك نعمت و همين يك خدمت قرآن را در نظر بگيرند[بايد حق مسلمين را ادا كنند.]
يهوديها در آن زمان دنيا را پر كرده بودند كه عيسى مسيح زنا زاده است و مريم هم يك زن بد كاره بوده است.الان در دنيا هفتصد ميليون جمعيت، يعنى مسلمانهاى دنيا،همه به وحدت نظر مىگويند مريم سلام الله عليها صديقه و قديسه بود،و مىخوانند: و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها ،يعنى قرآن سبب شده كه هفتصد ميليون جمعيت عالم از حضرت مريم در مقابل اين تهمتهايى كه يهوديها مىزنند دفاع كنند.اگر مسيحيها همين يك خدمت را در نظر بگيرند بايد حق مسلمين را ادا كنند ولى عليرغم همه اينها الان دستگاه پاپ با يهوديها سازش كرده است،همان يهوديهايى كه به عقيده خود آنها قاتل عيسى مسيح عليه السلام بودند.كتابهاى خود مسيحيها پر است از اين عقيده و كتابهاى يهوديها پر است از نسبت ناروا به مريم، ولى مسيحيها دارند با يهوديها عليه مسلمين متحد مىشوند.
قرآن كريم در اين آيه مثل ديگرى براى زن پاك ذكر كرده است براى اينكه مقام قديسه بودن يك زن را بيان كند بدون اينكه از نظر رابطه با همسر هم چيزى بيان كرده باشد.مثل ديگر براى اهل ايمان مريم دختر عمران است،او كه عليرغم تبليغات دروغ يهوديها دامن خود را پاك نگه داشت،او«طاهره»و«مطهره»بود،او صديقه بود. فنفخنا فيه من روحنا ما از روح خود به شكل اعجاز انگيزى در او دميديم و عيسى روح ماست كه به وجود آمد. و صدقت بكلمات ربها او زنى بود كه سخنان پروردگار خود را تصديق كرد،دستورات پروردگار خود را به درستى عمل كرد،به كتابهاى پروردگار خود ايمان داشت. و كانت من القانتين زنى بود در زمره قانتين(قانتين مذكر است ولى اعم از زن و مرد است.«قانت»يعنى خاضع،مطيع)،زنى بود بنده و مطيع امر پروردگار خود.سوره در اينجا پايان مىپذيرد.
نظرات شما عزیزان:

